"نه تنها دوست دارم؛ دوستم بدارند بلکه دوست دارم بشنوم که دوستم دارند"
خانم جوانی از محل کارش به سمت خانه در حال رانندگی بود که ناگهان سپر اتومبیل گران قیمت او به سپر اتومبیل دیگری خورد و کاملا خسارت دید. در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود، پیاده شد و به راننده دیگر گفت : "این اتومبیل را تازه از نمایشگاه خریده ام. حالا چطور می توانم این قضیه را برای همسرم توجیه کنم."
راننده در حالیکه با او احساس همدردی گفت : "چاره ای نیست. ما باید شماره بیمه نامه و پلاک ماشین های یکدیگر را یادداشت کنیم."
خانم جوان هم ناچار برای برداشتن بیمه نامه اش به سراغ پاکت قهوه ای بزرگی که در ماشینش بود، رفت. در این لحظه بود که تکه کاغذی از پاکت بیرون افتاد. بر روی کاغذ نوشته شده بود که عزیزم هر زمان تصادف کردی، این را بیاد داشته باش که آنچه دوست دارم، تو هستی نه اتومبیل.
نظرات شما عزیزان: